قبل از تولد

پسر عزیزم از همون روزهای اولی که توی شکمم جا گرفتی می دونستم جنسیتت چیه ، از همون اولم دوست داشتم که پسر داشته با شم ، خدا رو شکر که خدا هم صحبتهای قلبو شنید و تو پسر شدی وقتی داشتم دنبال یه اسم قشنگ برات می گشتم همش تو فکر یه اسم بودم که بهت بیاد آخه می دونستم تو خیلی جذاب می شی ......از اسم امیر عباس خیلی خوشم می یومد ولی یکم فکر کردم و دیدم که باید مثل اون بزرگ باشی تا بشه اسمت و امیر عباس گذاشت گفتم شاید اسم برات مسئولیت بیاره ...دنبال یه اسم دیگه گشتم تا به آراد  رسیدم با همون اولین بار انتخاب کردم چون هم سیلابای اسم کم بود و هم به اول اسم من می یومد (آتنا ) و آخر اسم هم به آخر اسم بابا حامد پس از همون 2 ماهگی بهت می گفتم آراد و همه هم آراد صدات می کردن .....

من خیلی اذیت نشدم تا ماه آخر که هم فشارم بالا رفت و هم مجبور شدم انسولین بزنم تقریبا 1 هفته هم بستری شدم ....ولی از خاطرات بد نباید گفت .....

تا بعد .....

 


تاریخ : 23 آذر 1392 - 23:25 | توسط : آتِنا | بازدید : 1106 | موضوع : وبلاگ | یک نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی