مسابقه بزرگ قصه خواني

 

توجه توجه

مسابقه بزرگ قصه خواني با همكاري مادران و كودكان 

در كانال قصه شب كودكانه 

براي اولين بار با جوايز ارزنده 

زمان مسابقه ١٥ تير الي ١٥ مرداد ٩٦ 

 شرايط مسابقه :

 تمامي شركت كنندگان از ميان داستانهايي كه إعلام شده است يك داستان را به صورت صوتي ضبط كرده و إرسال مي نمايند .

داستانها شامل : كدو قلقه زن ، بزبز قندي ، سه بچه خوك و يا يك داستان آزاد 

نحوه داوري  

به بالاترين رأي ها به ترتيب جوائزي اهدا خواهد شد 

  جوايز 

تيم اول : پكيج عكاسي رايگان از مادر و كودك ( يك عكس از مادر و كودك و يك همراه به صورت حرفه اي و دو قطعه عكس تكي از كودك توسط آتليه عكاسي ) به همراه مجموعه از كتاب قصه كودكان

تيم دوم : عكاسي رايگان از كودك در طبيعت توسط آتليه عكاسي به همراه مجموعه كتاب قصه كودكان 

تيم سوم : مجموعه كتاب قصه كودكان  

طريقه شركت در مسابقه : 

عضويت در كانال https://telegram.me/nightstory1 و إرسال فايل صوتي براي أدمين و عضويت در پيج اينستاگرام @nightstory13015


تاریخ : 13 تیر 1396 - 16:13 | توسط : آتِنا | بازدید : 2584 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

اراد در دو ماه گذشته

تصمیم گرفتم عکسهای این چند وقتشو بزارم

 


تاریخ : 13 دی 1393 - 04:40 | توسط : آتِنا | بازدید : 3107 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

مریض شدن عشقم

سلام عزیزم الان که دارم برات این نامه رو می نویسم خوابیدی .

البته خداروشکر خیلی حالت بهتره اما امان از چند روز پیش که تا صبح تب داشتی و مدام توی خواب و بیداری حرف میزدی و دستای کوچولوتو بهم فشار می دادی .

باز هم امسال سرما خوردگی پیش دستی کرد و به من مهلت نداد تا برات واکسن بزنم هنوز به پاییز وارد نشده شروع به سرفه کردی البته من شمارو به دکتر بردم ُ دکتر گفت چرک گلوت خیلی زیاده و به شما کلاروماکس داد خوب شده بودی ها اما دوباره شروع به تب کردن کردی . مامان معصی به من زنگ زد و منم که سر کلاس بودم کلی اعصابم خورد شد . بچه ها هم سر کلاس گفتن خانم چی شده اما من نمی تونستم باهاشون حرف بزنم . خدا خدا می کردم زودتر این مدرسه لعنتی تموم بشه یکم به بچه خوشمل خودم برسم بالاخره مدرسه تموم شد و اومدم خونه از بس تبت بالا بود نفس نفس می زدی .یه ایرادی هم که داری اینه که دارو نمی خوری با بدبختی باید بهت دارو داد . هرچی پروفن بهت می دادم می یوردی بالا و بالاخره به زور شیاف گذاشتیم اما بازم تبت نیومد پایین . رفتیم دکتر اونجا هم آقای دکتر گفت تعجب می کنم چرا چرکش خوب نشده . دکتر هم بهت ۲ تا پنی سیلین داد و اون دارو گرونه هست برای گلو . شما هم یه پنی سیلین زدی و اومدیم خونه فرداشم که دوباره رفتیم برات آمپول زدیم ُ‌مامان معصی و بابایی برات جایزه خریدن عکس هاشو برات می زارم تا بزرگ شدی ببینی .

اینم گیتارته عشقم که مامان معصی و بابا حامد خریدن

الحمدالله الان بهتری . دوست دارم عزیزم . تو عشق منی


تاریخ : 14 مهر 1393 - 16:40 | توسط : آتِنا | بازدید : 2142 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

آراد در پارک چیتگر

با سلام به همه دوستان عزیز

آراد کوچولو رفته بود پارک چیتگر ، حالا کی دقیقا روز 15 خرداد مامان کتلت درست کرد و با خاله بیتا و خاله آیدا و بابا حامد رفتیم .

این ناهارمون بود ....همه جوج می زدن ما کتلت

بعدش با مامان رفتیم گردش یعنی قدم زدیم به خاکا دست زدیم .....

بعدشم یه کلید از خاله آیدا به زور گرفتم و رفتم در باک ماشین و باز کنم

بعدش اومدم یه عکس با مامان بگیرم که اینقد تکون خوردم عکس اینجوری شد

اینقد بازی کرده بودم که خوابم گرفت ....توی اون فضای دلنین و نسیم به صورتم می خورد یه چرت زدم

 

بعد از اونجا رفتیم کنار دریاچه اونجا ماهی اشت من براشون چیپس و پفک می نداختم اونا می خوردن

 

بعدش با بابا عکس گرفتم ببینید

در راه برگشت هم این سری عکسا رو گرفتیم

 

 


تاریخ : 17 خرداد 1393 - 19:56 | توسط : آتِنا | بازدید : 1238 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر

آراد و نوروز 93

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تاریخ : 02 فروردین 1393 - 18:50 | توسط : آتِنا | بازدید : 929 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

تبریک عید

happy new year baby emoticon      نوروز   1393       happy new year baby emoticon

 

از طرف

آراد کوچولو

و

مامان و بابا

به همه دوستان

مبارک

happy new year glitter emoticonchampagne toast emoticon


تاریخ : 01 فروردین 1393 - 15:20 | توسط : آتِنا | بازدید : 1011 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

یک روز آفتابی در حیاط

 

یه روز آفتابی بود آراد کوچولو تصمیم گرفت بره تو حیاط .....داشتی باخاک انداز بازی می کردی که یه مورچه بد بخت و گیر انداختی .....

بعدشم با جسی شروع کردی به خاک بازی


تاریخ : 05 اسفند 1392 - 05:10 | توسط : آتِنا | بازدید : 1131 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

به پسرم رای بدین

 

لطفا روی عکس کلیک کنید  و در صفحه باز شده به پسرم رای بدین


تاریخ : 29 بهمن 1392 - 20:23 | توسط : آتِنا | بازدید : 1042 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

آراد گلم مریض شده

پسر عزیزم دوباره یه بی احتیاطی باعث شد شما سرما خوردی sneeze emoticon خیلی حالم گرفته شد ، می خواستم یه کاری کنم شما تا آخر زمستون دیگه مریض نشی اما نشد . کلی گریه کردم .

دیروز رفتیم دکتر doctor emoticon اولش کلی تو مطب راه رفتی و بازی کردی اما وقتی رفتیم پیشه آقا دکتر هنوز بیچاره معاینه رو شروع نکرده زدی زیر گریه .........آخه پسر گلم شما اینقد پسر خوبی هستی نباید این کارا رو بکنی که ....

دکتر بهت شربت دادdoctor smiley face emoticon اونم آزیترومایسین البته گفت اگه تب کرد بهش بده ...من ساده فکر کردم شما تب نمی کنی ...ولی شب که خوابیدی sick fever emoticonکردی ..منم حسابی عصبی و ناراحت بودم آخه شما اصلا میونه خوبی با دارو نداری ....

همش winter cold emoticonمی کردی . کلی پاشویت کردم تا تبت اومد پایین .

اینم چند تا عکس در حالت مریضی

خدایا هیچ مادری مریضی بچشو نبینه .

همه مریضا زود خوب بشن ،

پسر منم زود خوب بشه .

الهی آمین

kiss glitter emoticonbig kiss emoticon


تاریخ : 06 بهمن 1392 - 22:02 | توسط : آتِنا | بازدید : 1651 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی